خداوندا!
خداوندا!
آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم؛
شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم؛
و دانشی که تفاوت این دو را بدانم!
خداوندا!
آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم؛
شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم؛
و دانشی که تفاوت این دو را بدانم!
حتی از همین راه دور
شاید تو...
سکوت میان کلامم باشی
دیده نمی شوی
اما من تو را احساس می کنم
شاید تو...
هیاهوی قلبم باشی
شنیده نمی شوی
اما من تو را نفس می کشم!
وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا می شه لحظه دیدن می رسه
هرچی که جاده ست رو زمین به سینه من می رسه
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تورو داشته باشم به هرچی می خوام می رسم...
از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست
من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست
غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست
در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست
می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست
شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست