سفر!
[ چهارشنبه 91/6/8 ] [ 9:28 صبح ] [ میلی ]
از دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم.
ولی افسوس ...!
افسوس که تو به فرداها سفر کردی!!!
نظر
از دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم.
ولی افسوس ...!
افسوس که تو به فرداها سفر کردی!!!
کاش زمان در دستانم بود تا زمان با تو بودن را
آنقدر طولانی می کردم که زمانی برای بی تو بودن باقی نماند!!!
بزرگترین اشتباه همه ما اینه که یادمون می ره مسافریم
و یه روزی بی خبر میذاریم می ریم،
بدون خداحافظی...
آنروز که سقف خانه ها چوبی بود!
گفتار و عمل در همه جا خوبی بود!
امروز بنای خانه ها سنگ شده!
دلها همه با بنا هماهنگ شده!
خدایا
تو چگونه زیستن را به من بیاموز!
چگونه مردن را خود خواهم آموخت!!!